واژگان انگلیسی مربوط به هدر دادن وقت در فضای اینترنتی
داستان انگلیسی با ترجمه فارسی
موضوع: چطور اتلاف وقت در اینترنت را مدیریت کنیم؟
قبل از شروع داستان بهتر است با دو عبارت جالب آشنا شویم. فومو مخفف Fomo: Fear of missing out – به معنای ترس از دست دادن، یا ترس جا ماندن و جومو مخفف Jomo: Joy of missing out – به معنای لذت از دست دادن است. فومو اضطراب یا ترسی است که از دیدن یک اتفاق هیجان انگیز یا جالب ایجاد می شود که اغلب با دیدن پست های منتشر شده در شبکه های اجتماعی رخ می دهد. فومو یا ترس از دست دادن، ترس از بی خبری و وابستگی بیش از حد به اینستاگرام، فیسبوک و … است و در نتیجه افراد می خواهند دائما به اینترنت متصل بوده و از کارهای دیگران و رویدادها مطلع شوند که این باعث ایجاد اضطراب و استرس و مقایسه خود با دیگران می شود. چرا که اکثر پست های منتشر شده مربوط به سفرها، رستوران ها و لحظات شاد و هیجان انگیز هستند.
در مقابلِ فومو، اصطلاح جومو به معنی لذت رهایی و پیگیری نکردن مداوم اخبار و پست ها است. در نتیجه می توانید بدون مقایسه خود با دیگران، از زندگی خودتان لذت ببرید، برای اهداف خودتان برنامه ریزی کنید و زمان خود را مدیریت کنید. هدر دادن زمان در شبکه های اجتماعی و مدام پیگیر اخبار منفی بودن در بلند مدت باعث می شود از اهداف شخصی خود دور شوید و کار عمیق و متمرکز برایتان دشوار می شود. در نتیجه، فعالیت هایی مثل یادگیری زبان که نیاز به تمرکز و توجه عمیق زبان آموز دارد مدام درگیر حواس پرتی های مختلف می شود. در این مقاله، قصد داریم واژگان مرتبط با موضوع اعتیاد به اینترنت و شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام را در قالب یک داستان بررسی کنیم. پس با سرزمین ترجمه همراه باشید 🙂
Eli noticed his time slipping further down the day. He often felt overwhelmed by his reliance on Technology, finding himself lost in endless notifications. These constant distractions made him miss out on real-Life interactions, and he knew he needed a change.
ایلای متوجه شد که زمانش در طول روز زیاد میگذرد. او اغلب از وابستگی به فناوری حس بدی پیدا می کرد (از پا درمی آمد) و خودش را در اعلان های بی پایان (نوتیفیکیشن) گم می کرد. این حواسپرتیهای مداوم باعث شد تا تعاملات زندگی واقعی را از دست بدهد، و او میدانست که نیاز به تغییر دارد.
One day, his friend Mia shared a rule that inspired him. She told Eli, “To truly enjoy life, you must learn the art of being present. Add a block of tech-free time every day.” Eli was skeptical at first but decided to give it a try.
یک روز دوستش میا قانونی را به اشتراک گذاشت که برایش الهام بخش بود. او به ایلای گفت: “برای لذت واقعی از زندگی، باید هنر حضور داشتن را بیاموزی. به هر روز خود، یک زمان بدون فناوری اضافه کن. ایلای در ابتدا شک داشت اما تصمیم گرفت آن را امتحان کند.
He started small, setting a block of one hour each evening without his phone. During this time, he focused on real conversations and activities he loved. Gradually, Eli found himself more engaged and less stressed. He realized the importance of balancing technology with real-life moments and became more mindful of his screen time.
او با یک قدم کوچک، شروع کرد و شبی یک ساعت را بدون گوشی تلفن، در نظر گرفت. در این مدت، او روی گفتگوی واقعی و فعالیت هایی که دوست داشت تمرکز کرد. به تدریج، ایلای بیشتر خود را درگیر کارش کرد و استرس کمتری داشت. او اهمیت برقراری تعادل بین فناوری و لحظات واقعی را درک کرد و بیشتر مراقب میزان زمان تماشای خود شد.
One of the biggest timesucks for Eli used to be doomscrolling through social media before bed. He used to get sucked into endless feeds, but now he chose to read or meditate instead. This shift was a game-changer, helping him feel more rested and productive during the day.
یکی از بزرگترین وقت تلف کن های ایلای این بود که قبل از خواب، بی توجه در شبکه های اجتماعی چرخ می زد. او جذب پست های بی پایان می شد، اما حالا به جای آن، خواندن یا مدیتیشن را انتخاب کرده است. این تغییر، روند را عوض کرد و به او کمک کرد در طول روز احساس آرامش و کارایی بیشتری داشته باشد.
Most importantly, Eli knew he had to set a good example for his younger siblings. By showing them how to manage technology use, he hoped they would also learn the value of being present in real life. This journey taught Eli that while technology is powerful, it’s crucial to use it mindfully to truly enjoy the moments that matter.
مهمتر از همه، ایلای می دانست که باید الگوی خوبی برای خواهر و برادرهای کوچکترش باشد. با نشان دادن نحوه مدیریت استفاده از فناوری، او امیدوار بود که ارزش حضور در زندگی واقعی را نیز بیاموزند. این سفر به ایلای آموخت که اگرچه فناوری قدرتمند است، اما استفاده از آن برای لذت بردن واقعی از لحظات بااهمیت، بسیار مهم است.
۱. How does Eli’s reliance on technology impact his daily life and interactions with others?
چطور وابستگی ایلای به تکنولوژی بر زندگی روزانه و تعاملاتش با دیگران اثر می گذارد؟
۲. Can setting aside tech-free time every day truly enhance one’s enjoyment of life, as suggested by Mia?
آیا آنطور که میا پیشنهاد کرد، هر روز اختصاص دادن وقت برای رهایی از تکنولوژی واقعا می تواند لذت زندگی فرد را بیشتر کند؟
۳. How can parents and older siblings effectively set a good example for younger family members in managing technology usage?
چطور والدین و خواهر برادرهای بزرگتر می توانند در خصوص مدیریت استفاده از فناوری، الگوی موثری برای اعضای کوچکتر خانواده باشند؟
Timesuck: a waste of time or an unproductive activity
خوره وقت: اتلاف وقت یا یک فعالیت بدون بازده
Reliance on technology: to become dependent on technology
وابسته شدن به تکنولوژی
The thing is/was:
موضوع این هست / بود که….
Distractions: something that prevents you from paying full attention
حواس پرتی ها: چیزی که مانع از توجه کامل شما می شود
The thing was, I couldn’t stay focused on the things that I needed for work. There were too many distractions.
مساله اینجا بود که من نمی تونستم بر روی چیزهایی که برای کارم لازم داشتم، متمرکز بمونم. حواس پرتی ها خیلی زیاد بود.
Real-life interactions: interactions that happen in-person, face-to-face
تعامل های دنیای واقعی: تعاملاتی که با شخص، چهره به چهره اتفاق می افتد
Notification: the action of notifying someone or something
اعلان: عمل مطلع کردن کسی یا چیزی
Being present: to be focused and engaged in the moment, without distractions
در لحظه حال بودن: متمرکز و درگیر لحظه بودن، بدون حواس پرتی
a rule: no screens during family time.
یک قانون: صفحه نمایش در وقتِ بودن با خانواده، ممنوع
Inspired me: when someone or something gives you new ideas or a new way of doing things
به من الهام بخشید/ باعث شد تا من: وقتی کسی یا چیزی به شما ایده های جدید می دهد یا یک مسیر جدیدی از انجام کارها ارائه می کند
Add a block: to install software or an app that controls certain activity on an electronic device
افزودن یک مسدود کننده: نصب نرم افزار یا یک برنامه ای که فعالیت های خاص را در یک ابزار الکترونیکی کنترل می کند
The successful writer inspired me to add a block on my computer so that I can focus on writing my book instead of checking social media.
این نویسنده موفق باعث شد تا من یک برنامه بلاک بر روی کامپیوترم نصب کنم تا به جای نگاه کردن به شبکه های اجتماعی، بر روی نوشتن کتابم تمرکز کنم.
Doomscrolling: to spend too much time online reading content that makes you feel anxious, angry, or sad
اخبار منفی دنبال کردن: زمان زیادی را صرف خواندن محتوای آنلاینی کنید که شما را مضطرب، عصبانی یا ناراحت می کند
Getting sucked into: to get involved with or spend more time doing something than you intended
مجذوب شدن در: زمان زیادی درگیر شدن یا صرف کردن با چیزی بیشتر از حدی که می خواستید
Game changer: someone or something that changes the way people think or act
تغییر دهنده روند: کسی یا چیزی که مسیر فکر یا عملکرد آدم ها را تغییر می دهد
Productive: to achieve something or make progress towards a goal
بازدهی: دستیابی به چیزی یا پیشرفت کردن نسبت به یک هدف
Most importantly: an expression to say that something is more important than all other elements
از همه مهم تر: عبارتی برای وقتی که چیزی نسبت به همه موارد دیگر، مهم تر است
To set a good example: to behave in a way that other people should copy
الگوی خوبی شدن: طوری رفتار کردن که سایر افراد باید الگو بگیرند
Could have ever imagined: something that exceeds expectations or a situation that is beyond belief
اصلا نمیشد تصور کرد: چیزی که بالاتر از حد انتظار است یا یک موقعیتی که فراتر از باور است.
Most importantly, by striving to set a good example, we can inspire others in ways we never could have ever imagined.
مهمتر از همه، با تلاش برای الگوی خوبی بودن، ما می توانیم طوری که هرگز نمی توان تصورش را کرد، باعث انگیزه دیگران شویم.
Establish boundaries: to set limits, guidelines, and expectations in interactions and relationships
تعیین کردن حدومرزها: محدودیت ها، دستورالعمل ها و انتظارات را در تعاملات و روابط تعیین کردن
I want to show my kids (and anyone else!) that technology is a tool that can be useful, if you establish boundaries.
می خواهم به فرزندانم و هرشخص دیگری نشان دهم، فناوری ابزاری است که می تواند کاربردی باشد در صورتی که شما حدومرزها را مشخص کنید.
It’s crucial to establish boundaries to maintain healthy relationships and personal well-being.
تعیین مرزها برای حفظ روابط سالم و سلامت شخصی ضروری است.
در این مقاله، در قالب یک داستان انگلیسی متوجه شدیم که لازم است مراقب سبک زندگی خودمان باشیم تا از لحظات خود به خوبی استفاده کنیم. با دو اصطلاح فومو و جومو آشنا شدیم. ترس از دست دادن و یا لذت از دست دادن. از خود بپرسیم با اسکرول کردن مداوم گوشی، در پیِ چه هستیم. چه مدت زمانی را برای تماشای پست ها و یا پیگیری اخبار سپری می کنیم؟ این کار چه نفعی برای ما دارد؟ جز اینکه ثانیه ها و ساعت هایی که هرگز بازنمی گردند را از دست خواهیم داد. پس همیشه باید نسبت به میزان استفاده از این فناوری ها، مراقب باشیم و در آن بازنگری کنیم. اگر احساس می کنید زمان زیادی را به این شیوه هدر می دهید، لازم است تغییری ایجاد کنید. شاید هم باید مدتی سم زدایی اینترنتی کنید که در انگلیسی به آن social detox گفته می شود. مثل حذف کردن برنامه هایی که زمان زیادی را در آن هدر می دهید که باعث می شود گذر زمان را احساس نکنید، یا برنامه هایی که در شما احساس بی حوصلگی، افسردگی، غم، ناراحتی، اضطراب و به نوعی فلج تصمیم گیری- تحلیلی ایجاد می کند. با دور ماندن و حذف کردن چنین برنامه هایی چیز خاصی را از دست نمی دهید بلکه لذتی کسب می کنید که ناشی از از دست دادن همین برنامه هاست.
اگر تجربه ای در همین زمینه دارید، با ما به اشتراک بگذارید.
۶ تکنیک موثر برای افزایش تمرکز و مدیریت زمان
افعال دو کلمه ای پرکاربرد در زبان انگلیسی با موضوع فناوری و کامپیوتر
درباره طیبه جوادی
طیبه جوادی هستم. اگر کنجکاو مدرک تحصیلی من باشید کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی. ولی ی چیزهایی ربطی به مدرک نداره. همیشه دوست داشتم مطلبی رو اول خودم یاد بگیرم بعد ساده و روان برای بقیه توضیح بدم. حس شیرین آموزش دادن، باعث شد به فکر ی وبسایت آموزش زبان بیفتم که بتونم به افراد بیشتری آموزش بدم. تا افراد با هر سن و سال و سطح زبانی، لذت یادگیری زبان انگلیسی رو حس کنن. به قول انگلیسی ها Explain like I’m five یعنی یجور توضیح بده انگار پنج سالمه. ما تو فارسی میگیم زیر دیپلم توضیح بده که متوجه بشم. من در وبسایت سرزمین ترجمه، به همراه یک تیم حرفهای، مشتاقانه تمام تلاشمون رو برای تحقق اهداف آموزشی خواهیم کرد. پس با سرزمین ترجمه همراه باشید:)
نوشته های بیشتر از طیبه جوادی
دیدگاهتان را بنویسید