مکالمه انگلیسی: اصطلاحات محاوره ای روزمره (ویدئوی نمایشی)

مجموعه نمایشی “دوستان خاله زنک”
a gossipy person likes to gossip
یک فرد خاله زنک از حرفهای مفت زدن و خبرچینی کردن خوشش میاد. این تعریف فرهنگ لغت لانگمن از واژه gossipy هست.
و اما هدف از ایده ی gossipy friends “دوستهای خاله زنک” چند چیزاست:
- آموزش مکالمه روزمره از زندگی واقعی چیزی که کمتر به آن پرداخته شده است.
- آموزش کلمات جدید با تلفظ، در قالب مکالمه و گفتگوی دو نفره
- آموزش کالوکیشن ها (مجموعه کلماتی که معمولا همیشه با یکدیگر همراه می شوند و کلمه هم معنی آن نمی تواند جایگزین آن شود. مثلا برای گفتن خودرو پرسرعت به انگلیسی از این عبارت استفاده می شود: fast car. هم معنی آن fast = quick است اما با کلمه خودرو فقط fast همراه می شود و کلمه quick را می توان در عبارت های دیگری استفاده کرد. مثلا a quick shower یک دوش سریع).
- آموزش با شیوه جذاب و طنز
1. “دوستان خاله زنکی” – Gossipy Friends (گندزدن امتحان)
متن ویدئوی بالا:
You seem really angry. What’s the matter?
انگار خیلی عصبانی هستی. چی شده؟
Sara: Just leave me alone, alright?!
سارا: فقط تنهام بزار، باشه؟
Relax! What’s the matter with you, anyway?
آروم باش! حالا چِت شده؟
Sara: Sorry. It’s just that I think I failed the final exam and now my parents are going to nag.
سارا: ببخشید. فقط فکر می کنم امتحانمو افتادم. الان مامان و بابام میخوان غر بزنن.
Oh, come on! Stop worrying about it! Let me tell you something. Mary passed the exam.
اوه، ول کن بابا! نگرانش نباش! بزار ی چیزی بهت بگم. مِری امتحانو قبول شد.
Sara: You’re kidding! I don’t like her! She’s such a moron! How could she pass it?
سارا: شوخی میکنی! من ازش خوشم نمیاد! ی جورایی مشنگه! چطور امتحان پاس کرد؟
She’s the teacher’s favorite student, that’s why. Yesterday, before class starts, she walks up to teacher’s desk and says, Good morning!
اون سوگولی معلمه، واسه همین. دیروز قبل اینکه کلاس شروع بشه، میره پیش میز معلم بهش میگه : “صبح بخیر!”
سارا: اوه، حالم بهم می خوره! اون خیلی حال بهم زنه!
Sara: Oh, that makes me sick! She’s totally disgusting!
Oh, my exam!
وای، امتحانم!
2. “دوستان خاله زنکی” – Gossipy Friends (مری خرشانسه!)
متن ویدئوی بالا:
Sara: Here you are.
سارا: بفرمایین.
Thank you.
ممنون
Sara: Well, What’s up?
سارا: خب، چه خبر؟
Nothing much.
هیچی.
Guess whom I saw yesterday?
حدس بزن دیروز کی رو دیدم؟
Sara: Whom did you see?
سارا: کی رو دیدی؟ (البته در این سوال و سوال بالا، در حالت غیر رسمی به جای whom از who هم استفاده می شود.
I saw Mary. I told her “You are a lucky dog”.
مری رو دیدم. بهش گفتم “تو خیلی خر شانسی.”
Sara: Oh, really? What did she tell you?
سارا: اوه، واقعا؟ اون بهت چی گفت؟
She said, “What do you mean? Are you jealous of me? Why are you and Sara so jealous of me?
اون گفت: “منظورت چیه؟ تو به من حسودی می کنی؟ چرا تو و سارا اینقدر نسبت به من حسودین؟
I told her, “Because you’re always a winner when you must be a loser!
بهش گفتم، “چون همیشه وقتی باید یک بازنده باشی، برنده میشی.”
Sara: You can say that again!
سارا: آی گفتی؟
Wait! This is not the end. She said, “Huh, no, that’s not fair. I just try harder and smarter!
صبر کن! تموم نشده. اون گفت، “هاه، نه، این انصاف نیست. من فقط سخت تر و هوشمندانه تر تلاش می کنم.
What a jerk. She’s not my cup of tea.
عجب ناکسیه. اصلا باهاش حال نمی کنم.
3. “دوستان خاله زنکی” – Gossipy Friends (مریضی و بدحالی)
Hey, it’s me, what’s new?
سلام، منم، چه خبرا؟
Hi. Nothing much. The same old things.
سلام. هیچی. همون خبرای قبلی
Are you crying? What’s happened?
داری گریه می کنی؟ چی شده؟
نه، فقط دارم پیاز خورد می کنم. می خوام سوپ درست کنم. فکر کنم سرما خوردم. نمی تونم جلوی عطسه و آبریزش بینی مو بگیرم. آبریزش بینی دارم.
No, I’m just chopping onions. I’m gonna make a soup. I think I have a cold. I can’t stop sneezing and blowing my nose. My nose is runny.
چقدر بد! چقدر ناراحت شدم شنیدم! فکرم پیشته. فقط بهم زنگ بزن، من پیشتم/کنارتم
How terrible! Just so sorry to hear that! My thoughts are with you. Just call me. I’m here for you
I’m so happy to have you as my friend.
خیلی خوشحالم که تو دوستمی
ممنون، عزیزم. مراقب خودت باش. بهتر بشی
Thank you, sweetie. Take care of yourself. Feel better!
See you soon. Bye!
زود میبینمت. خداحافظ
تا زبان انگلیسی جزئی از زندگی و فعالیت روزانه ما نشود، یادگیری اتفاق نمی افتد. حفظ کردن طوطی وار در نهایت فراموشی را به همراه خواهد داشت. از علائق خود استفاده کنید و از همان راهی که دوست دارید زبان انگلیسی را دنبال کنید. از طریق خواندن داستان های کوتاه، تماشای فیلم و مستند، خواندن کتاب های آموزشی و غیره. مهم این است که ابتدا خودتان را بشناسید و دقیقا هدف خود را مشخص کنید. برای رسیدن به هدف، نقشه راه را ترسیم کنید و در همان مسیری که برای آینده خود مجسم کرده اید با اشتیاق و انگیزه فراوان و البته ثابت قدم (آهسته و پیوسته) ادامه دهید. به دنبال راه های میان بُر نباشید. راه های میان بر شما را در مسیر یادگیری به کوچه پس کوچه های بن بست می کشاند. در سرزمین ترجمه، زبان انگلیسی را از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار می دهیم و با نگاهی کاربردی و ساده مطرح می کنیم تا قابل استفاده برای همه افراد و همه سنین باشد. پس با سرزمین ترجمه همراه باشید:)
نویسنده و مترجم: طیبه جوادی

درباره طیبه جوادی
طیبه جوادی هستم. اگر کنجکاو مدرک تحصیلی من باشید کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی. ولی ی چیزهایی ربطی به مدرک نداره. همیشه دوست داشتم مطلبی رو اول خودم یاد بگیرم بعد ساده و روان برای بقیه توضیح بدم. حس شیرین آموزش دادن، باعث شد به فکر ی وبسایت آموزش زبان بیفتم که بتونم به افراد بیشتری آموزش بدم. تا افراد با هر سن و سال و سطح زبانی، لذت یادگیری زبان انگلیسی رو حس کنن. به قول انگلیسی ها Explain like I’m five یعنی یجور توضیح بده انگار پنج سالمه. ما تو فارسی میگیم زیر دیپلم توضیح بده که متوجه بشم. من در وبسایت سرزمین ترجمه، به همراه یک تیم حرفهای، مشتاقانه تمام تلاشمون رو برای تحقق اهداف آموزشی خواهیم کرد. پس با سرزمین ترجمه همراه باشید:)
نوشته های بیشتر از طیبه جوادی
دیدگاهتان را بنویسید