متن انگلیسی برای تقویت ریدینگ: قورباغه در دیگ آب جوش

Frog in a Pot of boiling water: قورباغه در دیگ آب جوش
The following passage gives you ideas to start to speak or write in English.
برای صحبت کردن یا نوشتن به انگلیسی، متن زیر به شما ایده می دهد.
Frog in a Pot of boiling water
The Myth of the Boiling Frog
The story begins when the temperature of water slowly rises, so slowly that the frog doesn’t notice. In fact, it basks in the balmy water. The frog is able to adjust its body temperature. Only when the surface begins to bubble does the frog realize. Then it’s too late. It’s dead.
What killed the frog? The inability to decide when to jump out.
It’s not scientifically true for frogs. In reality, a frog will detect slowly heating water and leap to safety. Humans are a different story. We just argue about whether we can trust thermometers, and questioning even if they’re right, does it matter?
There are times when we need to face the situation and take appropriate actions, fight for it and do it with all honesty and sincerity. Let’s jump while we still have the strength.
Our world is full of slow-boiling pots. We fail to recognize the danger because we are reluctant to rethink the situation. We’re happy to refresh our wardrobes and renovate our kitchens. But when it comes to our goals, identities and habits, we tend to stick to our guns. And in a rapidly changing world, that’s a huge problem.
You can always find reasons to convince yourself you’re on the right path. You want to prove to yourself and everyone else that you made a good decision. It’s hard to admit that we were wrong and that we might have even wasted years of our lives. So we tell ourselves, “If I just try harder, I can turn this around.”
There is a fine line between heroic persistence and stubborn stupidity. “Never give up” doesn’t mean “keep doing the thing that’s failing.” It means “don’t get locked into one narrow path, and stay open to broadening your goals. The ultimate goal is to make it down the mountain, not just to reach the top. Your goals can give you tunnel vision, blinding you to rethinking the situation.
You have to unleash your inner magician. The routines that help us today can become the ruts we get trapped in tomorrow. It’s a checkup. Just when you go to the doctor for an annual checkup when nothing seems to be wrong, you can do the same thing in important parts of your life. Your past can weigh you down, and rethinking can literate you.
Believing that the best way you prove yourself is to improve yourself, knowing that weak leaders silence their critics and make themselves weaker, while strong leaders engage their critics and make themselves stronger. The courage to say, “I don’t know.” instead of pretending to have all the answers. To say “I was wrong” instead of insisting you were right. It encourages you to listen to ideas that make you think hard, not just the ones that make you feel good, and to surround yourself with people who challenge your thought process, not just the ones who agree with your conclusions. And sometimes, it even leads you to challenge your own conclusions, like with the story about the frog that can’t survive the slow-boiling pot.
If you heat up the water, the frog will jump out as soon as it gets uncomfortably warm. Ready to jump out if the water gets too warm? We need to be quick to rethink..
Share this story with your loved ones
New Words:
A vast array of: a large group of
Myth: a story that is not true
Leap: jump quickly
Parable: fable, a moral story
Balmy: mild, warm and pleasant
Bask in: enjoy sitting or lying in the heat of the sun or a fire
Stick to our guns: insist on your decision
ترجمه فارسی: قورباغه در دیگ آب جوش
افسانه قورباغه در حال جوش
داستان زمانی آغاز می شود که دمای آب به آرامی بالا می رود، آنقدر آرام که قورباغه متوجه نمی شود. در واقع، آن در آب ولرم راحت دراز می کشد. قورباغه می تواند دمای بدن خودش را تنظیم کند. تنها زمانی که سطح آب شروع به قل قل می کند، قورباغه متوجه می شود. وقتی که دیگر خیلی دیر است. آن مرده است.
چه چیزی قورباغه را کشت؟ ناتوانی در تصمیم گیری در مورد اینکه کِی بیرون بپرد.
این داستان به لحاظ علمی در مورد قورباغه ها درست نیست. در واقعیت، یک قورباغه آبی که به آرامی گرم می شود را تشخیص می دهد و برای نجات فورا بیرون می پرد. انسان ها داستان متفاوتی دارند. ما فقط در مورد اینکه آیا می توانیم به دماسنج ها اعتماد کنیم بحث می کنیم و حتی آن ها را زیر سوال می بریم که درست کار می کنند یا نه، بعد می گوییم اهمیتی دارد؟
زمان هایی هست که ما باید با موقعیت روبه رو شویم و اقدامات مناسبی را اتخاذ کنیم، برای آن مبارزه کنیم و با تمام صداقت و درستی آن را انجام دهیم. بیایید تا وقتی هنوز قدرت داریم، بپریم.
دنیای ما پر است از دیگ هایی که به آرامی می جوشند. ما در تشخیص خطر ناموفق هستیم چون تمایل نداریم تا در مورد موقعیت موجود از نو فکر کنیم. ما از اینکه کمد لباسمان را نونوار کنیم و آشپزخانه هایمان را بازسازی کنیم خوشحال می شویم. اما زمانی که به اهدافمان، هویت و عادت هایمان می رسیم، مایل هستیم همچنان به آنها مصر باشیم. و در دنیای به سرعت در حال تغییر، این مشکل بزرگی است.
شما همیشه می توانید برای خودتان دلیل پیدا کنید تا متقاعد شوید که در مسیر درستی قرار دارید. شما می خواهید به خودتان و هر شخص دیگری ثابت کنید که تصمیم خوبی گرفتید. اینکه قبول کنیم که اشتباه کردیم و اینکه ممکن است سالهای عمرمان را به هدر داده باشیم، کار سختی است. بنابراین به خودمان می گوییم، “اگر فقط سخت تر تلاش کنم، می توانم وضعیت را تغییر دهم.”
بین مقاومت قهرمانانه و سماجت احمقانه، مرز باریکی وجود دارد. “هرگز تسلیم نشو” به این معنی نیست که “کارهایی که به شکست منجر می شود را ادامه دهیم.” این یعنی “در یک مسیر باریک گیر نیفتیم، و برای وسعت دادن به اهدافمان دیدمان را باز نگه داریم. هدف نهایی پایین آمدن از کوه است، نه فقط رسیدن به نوک قله. اهداف شما می تواند باعث باریک بینی تان شود و چشم تان را به روی از نو اندیشیدن ببندد.
شما باید جادوگر درون تان را رها کنید. کارهای روزمره ای که امروز به ما کمک می کنند می تواند تبدیل به عادت های خشکی شوند که ما را در آینده گرفتار می کنند. این مثل چک آپ است. درست وقتی ظاهرا اتفاقی نیفتاده و برای چک آپ سالانه به نزد دکتر می روید. می توانید همین کار را در مورد بخش های مهم زندگی تان انجام دهید. گذشته شما می تواند ناراحت تان کند و از نو اندیشیدن می تواند به شما بیاموزد.
اعتقاد به اینکه بهترین راه اثبات خودتان، بهتر کردن خودتان است، دانستن اینکه رهبران ضعیف منتقدان شان را ساکت می کنند و خودشان را ضعیف تر می کنند، در حالی که رهبران قوی منتقدان شان را به کار دعوت می کنند و خودشان را قوی تر می کنند. به جای تظاهر به دانستن همه جواب ها، شجاعت در گفتن این است که بگوییم “من نمی دانم”، به جای پافشاری به اینکه “حق با من است.” بگوییم “من اشتباه کردم.” این شما را تشویق می کند که به ایده هایی گوش کنید که باعث می شوند تا سخت فکر کنید، نه فقط ایده هایی که به شما احساس خوبی می دهند و دور خودتان را از افرادی پر کنید که فرآیند فکری شما را به چالش می کشند، نه فقط افرادی که با نتایج کارتان موافق هستند. و گاهی اوقات، این باعث می شود که شما نتایج خودتان را به چالش بکشید، مثل داستان قورباغه ای که نمی تواند از دیگ آبی که آرام در حال جوشیدن است، نجات یابد.
اگر آب را گرم کنید، قورباغه به محض اینکه متوجه شود گرمای آب قابل تحمل نیست، خواهد پرید. اگر آب زیادی گرم شود، آیا آماده پریدن هستید؟ ما باید در نواندیشی و تجدید نظر، سریع باشیم.
این داستان را با عزیزانتان به اشتراک بگذارید.
Reference: TED
گردآوری و ترجمه: طیبه جوادی

درباره طیبه جوادی
طیبه جوادی هستم. اگر کنجکاو مدرک تحصیلی من باشید کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی. ولی ی چیزهایی ربطی به مدرک نداره. همیشه دوست داشتم مطلبی رو اول خودم یاد بگیرم بعد ساده و روان برای بقیه توضیح بدم. حس شیرین آموزش دادن، باعث شد به فکر ی وبسایت آموزش زبان بیفتم که بتونم به افراد بیشتری آموزش بدم. تا افراد با هر سن و سال و سطح زبانی، لذت یادگیری زبان انگلیسی رو حس کنن. به قول انگلیسی ها Explain like I’m five یعنی یجور توضیح بده انگار پنج سالمه. ما تو فارسی میگیم زیر دیپلم توضیح بده که متوجه بشم. من در وبسایت سرزمین ترجمه، به همراه یک تیم حرفهای، مشتاقانه تمام تلاشمون رو برای تحقق اهداف آموزشی خواهیم کرد. پس با سرزمین ترجمه همراه باشید:)
نوشته های بیشتر از طیبه جوادی
دیدگاهتان را بنویسید