صحبت درباره حیوان خانگی به انگلیسی
حیوان خانگی داشتن و اصطلاحات انگلیسی
یکی از موضوعات قابل صحبت برای شروع مکالمه با یک غریبه و یا در دورهمی های انگلیسی می تواند موضوع حیوان خانگی باشد. افراد با سلایق و افکار مختلف، ممکن است با موضوع نگهداری از حیوان خانگی موافق و یا مخالف باشند. در ادامه به بررسی پرسش و پاسخ های احتمالی در این خصوص و اصطلاحات کاربردی در این زمینه می پردازیم. پس با سرزمین ترجمه همراه باشید😊
در انگلیسی به حیوان خانگی pet گفته می شود و نام حیوان می تواند پس از این کلمه بیاد مثلا:
Pet rabbit / pet bird
خرگوش خانگی / پرنده خانگی
به مغازه هایی که حیوان خانگی را به فروش می گذارند، به انگلیسی A pet shop گفته می شود و غذای حیوان خانگی به انگلیسی pet food است. به صاحب حیوان خانگی هم a pet owner می گویند.
جالب است که بدانید معنای کلمه pet در حالت فعل یعنی نوازش کردن. مثلا:
Our cat loves being petted.
گربه ما عاشق این است که نوازش شود.
Pet hate در انگلیسی بریتیش و pet peeve در انگلیسی اِمریکن، به معنای هرچیز یا موضوع ناراحت کننده برای یک شخص است. معادل آن در فارسی “رو مخی، روی اعصاب” است. مثلا:
TV game shows are one of my pet hates.
مسابقه های تلویزیونی، یکی از برنامه های روی اعصاب من هستند.
سوالاتی که معمولا در خصوص حیوان خانگی پرسیده می شود:
Do you have any pets?
شما حیوان خانگی دارید؟
Do rabbits make good pets?
خرگوش ها حیوان خانگی خوبی می شوند؟
They have two pets- a cat and a dog.
آنها دو حیوان خانگی دارند- یک گربه و یک سگ.
Do you think having a pet is a good idea?
فکر می کنید داشتن حیوان خانگی ایده درستی است؟
Should people have pets if they live in a small apartment?
آیا خوب است افرادی که در آپارتمان کوچک زندگی می کنند، حیوان خانگی داشته باشند؟
Is it important to train pets well?
آیا مهم است که حیوانات خانگی را به خوبی تربیت کنیم؟
Do you believe having a pet can reduce stress?
آیا معتقدید که داشتن حیوان خانگی می تواند استرس را کاهش دهد؟
Should pet owners be responsible for cleaning up after their pets?
آیا صاحبان حیوان خانگی مسئول نظافت کاری به دنبال حیوانات خانگی خود هستند؟
Has your dog been neutered?
سگ شما عقیم شده است؟
Is it okay to have exotic pets like snakes or tarantulas?
آیا داشتن حیوانات عجیب مثل مارها یا رتیل ها خوب است؟
Should pets be allowed in all public places?
آیا در همه مکان های عمومی، باید به حیوانات خانگی اجازه ورود داده شود؟
Do you agree that pets make good companions?
آیا موافق هستید که حیوانات خانگی همدم های خوبی می شوند؟
Is it fair to keep animals in cages?
آیا منصفانه است که حیوانات را در قفس نگهداری کنیم؟
Should people adopt pets from shelters rather than buying them from breeders?
آیا بهتر است حیوانات خانگی را از پناهگاه ها قبول کنیم یا آنها را از پرورش دهندگان خرید کنیم؟
در ادامه، به معرفی ۱۰ اصطلاح کاربردی می پردازیم:
۱. Let the cat out of the bag
Sarah accidentally let the cat out of the bag when she mentioned the surprise party to Jason.
سارا وقتی با جیسون راجع به مهمانی غافلگیری صحبت می کرد، به صورت اتفاقی قضیه را لو داد.
۲. Fight like cats and dogs
Jake and his sister fight like cats and dogs, but they always make up quickly afterward.
جِیک و خواهرش مثل سگ و گربه با هم دعوا می کنند، اما همیشه سریع بعدش آشتی می کنند.
۳. Curiosity killed the cat.
معنای لغوی این جمله : کنجکاوی گربه را کشت. اما معادل آن در فارسی: فضول را بردند جهنم، گفت هیزمش تر است.
۴. The cat’s out of the bag
Once Lucy told everyone about the surprise vacation, the cat was out of the bag, and we couldn’t keep it a secret anymore.
وقتی لوسی به همه راجع به مسافرت غافلگیری گفت، همه چیز لو رفته بود و ما دیگر نمی توانستیم موضوع را پنهان کنیم.
۵. Like a fish out of water
Sarah felt like a fish out of water at the party because she didn’t know anyone there.
در مهمانی، سارا از اضطراب مُرد چون هیچ کس را در آنجا نمی شناخت. (معنی لغوی اصطلاح: مثل یک ماهی بیرون از آب)
۶. To go to the dogs
The neighborhood used to be nice, but in recent years, it has really gone to the dogs with all the crime and neglect.
این محله سابقا خوب بود، اما در سال های اخیر، واقعا با این همه جرم و سهل انگاری به قهقرا رفته است.
۷. Barking up the wrong tree
Tim thought he had the right answer, but it turns out he was barking up the wrong tree.
تیم فکر می کرد پاسخ صحیح داده، اما معلوم شد که داشت الکی شلوغش می کرد.
۸. Every dog has its day
Despite his struggles, Jack finally got the recognition he deserved at work. Every dog has its day.
با وجود تلاشها، جَک بالاخره در سر کار به آنچه لایق بود رسمیت یافت. هر کس یک روزی نتیجه تلاشش رو می بینه.
۹. Dog-eat-dog world
The business world can be ruthless and competitive—it’s a real dog-eat-dog world out there.
دنیای کسب و کار می تواند سرسخت و رقابتی باشد – اون بیرون واقعا دنیای بی رحمیه.
۱۰. In the doghouse
After forgetting their anniversary, Steve found himself in the doghouse with his wife for the rest of the week.
بعد از اینکه استیو سالگرد ازدواج را فراموش کرد، باقی هفته با همسرش گرفتار بود.
درباره طیبه جوادی
طیبه جوادی هستم. اگر کنجکاو مدرک تحصیلی من باشید کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی. ولی ی چیزهایی ربطی به مدرک نداره. همیشه دوست داشتم مطلبی رو اول خودم یاد بگیرم بعد ساده و روان برای بقیه توضیح بدم. حس شیرین آموزش دادن، باعث شد به فکر ی وبسایت آموزش زبان بیفتم که بتونم به افراد بیشتری آموزش بدم. تا افراد با هر سن و سال و سطح زبانی، لذت یادگیری زبان انگلیسی رو حس کنن. به قول انگلیسی ها Explain like I’m five یعنی یجور توضیح بده انگار پنج سالمه. ما تو فارسی میگیم زیر دیپلم توضیح بده که متوجه بشم. من در وبسایت سرزمین ترجمه، به همراه یک تیم حرفهای، مشتاقانه تمام تلاشمون رو برای تحقق اهداف آموزشی خواهیم کرد. پس با سرزمین ترجمه همراه باشید:)
نوشته های بیشتر از طیبه جوادی
دیدگاهتان را بنویسید