افعال دو کلمه ای پرکاربرد در زبان انگلیسی با موضوع کسب و کار

چالش 7 روزه افعال دوکلمه ای: روز اول با موضوع کسب و کار
در مقاله قبلی به طور مفصل درباره افعال دو کلمه ای، جایگاه شان در جمله و معنی متفاوت شان باتوجه به جزء قیدی که همراهشان می آید، صحبت کردیم.
همانطور که قبلا اشاره کرده بودیم، هزاران فعل دو کلمه ای در زبان انگلیسی وجود دارد و یادگیری شان در ابتدا چالش برانگیز به نظر می رسد. قرار ما این شد که از این به بعد با این افعال دو کلمه ای دوست باشیم تا بتوانیم در مکالمه زبان انگلیسی طبیعی و همانند سخنوران انگلیسی زبان، حرفه ای مکالمه کنیم. زمانی که این افعال دوکلمه ای را بیاموزید، مدام آنها را در فیلم ها و متن های انگلیسی خواهید دید و به تدریج ملکه ذهن تان خواهد شد. برای اینکه بتوانیم این افعال را بیاموزیم، بهتر است آنها را به دسته های کوچک تقسیم بندی کنیم و به تدریج آنها را وارد دامنه واژگانی خود کنیم. بهترین راه این است که این افعال را دسته بندی کنیم. مثلا افعالی که درباره این موضوعات مورد استفاده قرار می گیرند:
- کسب و کار
- سفر
- فناوری و کامپیوتر
- سلامت
- ورزش و تفریح
- احساسات
- نظم و قانون
در یک چالش 7 روزه، قصد داریم 7 دسته از افعال دوکلمه ای با موضوع کسب وکار، سفر، فناوری و کامپیوتر، سلامت، ورزش و تفریح، احساسات، نظم و قانون را در قالب مثال های واقعی و کاربردی بررسی کنیم. پس با سرزمین ترجمه همراه باشید:)
معادل انگلیسی هر فعل دو کلمه ای نیز پس از هر مثال آورده شده است. لازم به ذکر است که این افعال در قالب جمله، ممکن است به خاطر گرامر جمله تغییر شکل داشته باشند و شکل اصلی فعل همانی است که به صورت جداگانه به همراه معادل انگلیسی آن آمده.
Business was so bad that they had to close down two factories.
اوضاع کسب و کار اونقدری بد بود که اونها مجبور شدند دو کارخونه رو ببندن (تعطیل کنند).
Close down: close permanently
I put forward my proposal at the meeting but it was rejected.
من طرح پیشنهادیم رو در جلسه مطرح کردم اما اون رد شد.
Put forward: make a suggestion
Next year we intend to bring out several new products but at the moment we’re still testing them.
سال آینده ما می خواهیم چندین محصول جدید عرضه کنیم اما در حال حاضر هنوز در حال آزمایش شون هستیم.
Bring out (a product): introduce a product on to the market
Decisions would no longer be made locally if a big multi-national took over our company.
اگر یک شرکت چند-ملیتی بزرگ بر شرکت ما مسلط شود، تصمیمات از این به بعد دیگر به طور محلی اتخاذ نمی شوند.
Take over: gain control of (a company)
It was finally decided that the scheme should go ahead but with a few changes.
بالاخره تصمیم این شد که این طرح باید ادامه یابد البته با چند تغییر.
Go ahead: proceed, do what you want to do
It took hard work to build up this company from nothing to what it is today.
برای اینکه این شرکت از هیچی به چیزی که امروز هست دربیاد، زحمت زیادی می طلبید.
Build up: develop
Until we get some new orders, we’ll have to cut back production.
تا زمانی که سفارش های جدید دریافت کنیم، مجبوریم تولید رو کاهش بدیم.
Cut back: reduce
Before I come to a decision, I’ll have to think over their offer very carefully.
قبل از اینکه به تصمیمی برسم، لازمه که خیلی بادقت روی پیشنهادشون حسابی فکر کنم.
Think over: consider
We can’t depend on just one type of product to be successful. We need to branch out into other areas.
ما نمی تونیم برای موفقیت، فقط بر روی یک نوع محصول متکی باشیم. لازمه به سایر حوزه ها ورود کنیم.
Branch out: develop in new areas
After his company went bankrupt, Frank set up another one in his wife’s name.
بعد از اینکه شرکتش ورشکسته شد، فرانک با اسم خانمش یکی دیگه راه اندازی کرد.
Set up: organize, start
There are still one or two things I’m not quite sure about. Could we just run through the details of our agreement once more?
هنوز یک یا چند مورد هست که راجع بهش کاملا مطمئن نیستم. میشه ما فقط جزئیات توافقمون رو یک بار دیگه مرور کنیم؟
Run through: repeat (details) quickly for checking purposes
Because of the advance publicity all copies of the new game had sold out within an hour so the store had to order some more.
به خاطر محبوبیت زیاد از قبل، همه نسخه های بازی جدید ظرف یک ساعت فروش رفته بود برای هیمن فروشگاه مجبور بود بیشتر سفارش بده.
Sell out: sell all the goods in a shop etc.
You really don’t seem able to deal with my problem so I’ll have to take this matter up with your head office.
واقعا به نظر نمیاد تو بتونی به مشکل من رسیدگی کنی برای همین مجبورم این مسئله رو با رئیس دفترتون مطرح کنم.
Take up: raise a topic
Because of the transport strike, supplies dried up and we had to stop production.
به خاطر اعتصاب حمل و نقل، مواد اولیه تمام شد و ما مجبور بودیم تولید را متوقف کنیم.
Dry up: come to an end
After it was recommended on television, sales of the shampoo really took off.
بعد از توصیه ای که در تلویزیون شد، فروش شامپو واقعا رشد خوبی داشت.
Take off (of sales): improve considerably
We’re already thinking about what we’ll be selling in five years’ time. In this business it’s essential to plan ahead.
در حال حاضر داریم به این فکر می کنیم که در بازه زمانی 5 سال، چه می فروشیم. در این کسب و کار، از قبل برنامه ریزی کردن ضروریه.
Plan ahead: plan, arrange things in advance
The chairman stepped down after doing the job for ten years.
رئیس بعد از ده سال کار، کناره گیری کرد.
Step down (of a chairperson): resign
The company went under and they all lost their jobs.
شرکت از هم پاشید و اونها همگی شغلشون رو از دست دادند.
Go under (of a company): fail, go bankrupt
Competition hotted up and we were forced to cut prices.
رقابت بالا گرفت و ما مجبور شدیم قیمت ها رو بشکنیم.
Hot up (of competition): intensify, become fiercer
The deal went through and our jobs were saved.
توافق به نتیجه رسید و کار ما نجات پیدا کرد.
Go through: be completed successfully
Difficult times lay ahead but they managed to survive.
دوران سختی پیش رو بود اما اونها تونستن دوام بیارن.
Lie ahead: be going to occur in the future
The meeting dragged on and we seemed to be getting nowhere.
جلسه الکی طول کشید و ما انگار به جایی نمی رسیدیم.
Drag on: continue unnecessarily for a long time
An opportunity came up to sell our goods abroad.
فرصتی پیش آمد که ما کالاهامون رو به خارج از کشور بفروشیم.
Come up: arise, appear
Trade picked up after some initial difficulties.
بعد از کمی مشکلات اولیه، تجارت رونق گرفت.
Pick up: improve
As business was bad, they had to lay off some of their staff.
چون کسب و کار اوضاع خوبی نداشت، اونها مجبور شدن تا تعدادی از کارمنداشون رو تعدیل کنن.
Lay off: dismiss from work (often temporarily)
At last, the recession seems to have bottomed out.
بالاخره، انگار رکود به آخرهاش رسیده.
Bottom out: reach the lowest point
Mary applied for the post but she was turned down.
مری برای اون کار درخواست داد اما رد شد.
turn down: refuse, reject
The workers decided to sit in until their demands were met.
کارگرها تصمیم گرفتند تا وقتی نیازهاشون مرتفع نشده تجمع کنند.
Sit in: occupy a building as a sign of protest
How are you getting on in your new post?
پیشرفتت تو کار جدیدت چطوره؟
Get on: progress
The union threatened to call out the workers on strike.
اتحادیه تهدید کرد که کارگران را به اعتصاب فرا می خواند.
Call out: tell workers to go on strike
I’m so tired! I’ve been snowed under.
من خیلی خسته ام! کلی کار سرم ریخته.
Snowed under: overwhelmed
On an impulse he threw up his job and went abroad.
یکدفعه اون کارش رو گذاشت کنار و رفت خارج.
Throw up (a job): resign from a job
The staff walked out in support of their pay claim.
کارمندان در حمایت از مطالبه حقوق شان، بیرون ریختند.
Walk out: leave as a sign of protest
If orders keep coming in like this, I’ll have to take on more staff.
اگر سفارش ها همچنان به همین شکل دریافت بشن، من لازم میشه کارمند بیشتری بگیرم.
Take on: give employment to
His assistant had to fill in for him the last time he was ill.
دستیارش مجبور بود تا برای او آخرین باری که مریض بود را کامل توضیح دهد.
Fill in: give all the information to someone
Once again poor Colin has been passed over for promotion.
یکبار دیگه کولین بیچاره برای ترفیع نادیده گرفته شد.
Pass over: not consider for promotion
If my working conditions don’t improve, I’ll hand in my notice.
اگر شرایط کاریم بهتر نشه، من استعفام رو تحویل میدم.
Hand in (your notice): resign from your job
We’re looking for someone who can fit in with the rest of our team.
ما دنبال شخصی می گردیم که بتونه با بقیه اعضای تیم مون همکاری خوبی داشته باشه.
Fit in: work well with others in a group
شما چه افعال دو کلمه ای می شناسید؟ برای تمرین بیشتر، با این افعال دو کلمه ای مثال بزنید و یا یک متن داستانی بنویسید و بین این افعال ارتباط برقرار کنید. می تونید جمله های خودتون رو تو بخش نظرات، ثبت کنید و به اشتراک بگذارید.

درباره طیبه جوادی
طیبه جوادی هستم. اگر کنجکاو مدرک تحصیلی من باشید کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی. ولی ی چیزهایی ربطی به مدرک نداره. همیشه دوست داشتم مطلبی رو اول خودم یاد بگیرم بعد ساده و روان برای بقیه توضیح بدم. حس شیرین آموزش دادن، باعث شد به فکر ی وبسایت آموزش زبان بیفتم که بتونم به افراد بیشتری آموزش بدم. تا افراد با هر سن و سال و سطح زبانی، لذت یادگیری زبان انگلیسی رو حس کنن. به قول انگلیسی ها Explain like I’m five یعنی یجور توضیح بده انگار پنج سالمه. ما تو فارسی میگیم زیر دیپلم توضیح بده که متوجه بشم. من در وبسایت سرزمین ترجمه، به همراه یک تیم حرفهای، مشتاقانه تمام تلاشمون رو برای تحقق اهداف آموزشی خواهیم کرد. پس با سرزمین ترجمه همراه باشید:)
نوشته های بیشتر از طیبه جوادیمطالب زیر را حتما مطالعه کنید
دوره های آموزشی مرتبط
مینی دوره Listening-Speaking: موفقیت یا شکست
مینی دوره Listening-Speaking: اعتماد به نفس
آموزش کامل کتاب اصطلاحات انگلیسی: Speak English Around Town
آموزش رایگانِ کتاب مکالمه زبان انگلیسی-English Conversation
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
خیلی مفید بود😍
ممنونم. خوشحالم که دوست داشتید🙏
سلام استاد.ممنون خیلی مفید و کاربردی بود.
لطفا بازم بذارید😊🙏🌹
ممونم از توجه تون. بله حتما. 🙏